پچ ِ پچ ِ باران را می شنوی؟ عاشقانه هایش را برای تو فرستاده ست! گاه در کوچه می رقصد و پای کوبی می کند! گاه شیشه ی ِ پنجره ی ِ اتاقت را می نوازد… و برای قدم زدن، می خواندت برخیز و خویش را از غمی که تا مرگ ِ احساس می بردت، رها ساز خیس شو در بارانی که روحت را طراوات می دهد باران، همه بهانه است موهبتی ست از سوی ِ خدا گاه، خدا نیز بهانه می کند و مست می شود برای بارش ِبوسه هایش و تا آغوش بکشد تو را از همه ی ِ آن لرزه گناهانی که سبب ِ اندوهت می شوند آری، سروده ام را بگذار به حساب ِ تب و هذیان اما باور دار که آغوش ِ او بسیار بزرگ است ... تقديم به دوستان باراني ام به پاسداشت باران پاییزی
برچسبها:
سلام به دنیای مجازی...همیشه به وب نویسی علاقه داشتم.. اما هیچوقت یا فرصت نشده یا مطلب برای وبلاگهای گذشتم کم آوردم. اما اینبار تصمیم گرفتم روزمرگیها و دغدغه روزهامو و هرمطلب دیگه ای اینجا بنویسم.. امیدوارم اینبار دیگه توی این وب جدید هم فرصت اجازه بده هم تنبلی نکنمو پیگیر باشم و به علاقم برسم .نوشته هام فعلا مخاطب خاصی نداره.....
برچسبها: